تو خود میدانی..........
تمام راه ظهور تو با گنه بستم دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم كسي به فكر شما نيست راست مي گويم دعا براي تو بازيست راست مي گويم اگرچه شهر براي شما چراغان است براي كشتن تو نيزه هم فراوان است من از سرودن شعر ظهور مي ترسم دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم از سياهي شب هاي تار مي گویم من از خزان شدن اين بهار مي گويم درون سينه ما عشق يخ زده آق تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا كسي كه با تو بماند به جانت آقا نيست براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست
نظرات شما عزیزان:
آخرين مطالب
Design By : Pichak |